مرگ مغزی :

در حدود یکصد سال پیش پزشکان متوجه وجود بیمارانی شدند که قلبشان پس از « ایست تنفسی » تا مدت زمانی به ضربان خود ادامه می داد . آنها قادر بودند با وسایل اولیة خود به تنفس این بیمارا ن کمک کنند . از جملة این دانشمندان می توان « هورسلی» را نام برد .  « هاروی کوشینگ» در سال ۱۹۰۲ موردی را در باره بیماری گزارش کرد که در اثر ازدیاد فشار داخل جمجمه ، به خاطر غدة مغزی ، دچار ایست تنفسی شده بود ولی قلب او تا ۲۳ ساعت بعد به ضربان خود ادامه داد . « مولارت» در سال ۱۹۵۹ بیماری را که مدتها با تنفس مصنوعی زنده نگهداشته بود کالبد شکافی کرد و متوجه شد که در مغز او مناطق وسیعی از انهدام سلولی و ورم مغزی وجود دارند .

از سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۲ به تدریج معیارهای کنونی مرگ مغزی در دانشگاه هاروارد و انستیتوی ملّی بهداشت آمریکا مشخص شدند ، ولی تا دهة هشتاد محرز نشده بود که چقدر از شبکیة پیچیدة عصبی بایستی از بین رفته باشد تا بتوان عنوان « مرگ مغزی» را به آن اطلاق کرد .هنوز هم مسئله به طور کامل مورد قبول واقع نشده است .

مثلاً پژوهشگرانی هستند که میل دارند بیمارانی را که « وظایف عالی» مغز را از دست داده اند جزء‌افرادی بیاورند که درحقیقت مرده اند . این بیماران شعور ،عقل ، تکلم ..خود را از دست داده اند و با سلسلة اعصاب نباتی زندگی می کنند . اما این پژوهشگران با مخالفت های شدید اخلاقی و فرهنگی روبرو هستند .

پس باید گفت که در مرگ مغزی « هوشیاری» بیمار تبدیل به اغماء شده و « وظایف عالی» مغز نیز برای همیشه ناپدید شده اند . دراصل ، « سطح هوشیاری» توسط ساختمان مشبک ساقة مغز و « وظایف عالی» مغز توسط نیمکره تعیین می شوند .

مرگ مغزی عبارتست از قطع تمامی فعالیتهای مغزی و ساقه مغزی بطور همزمان. فرد مبتلا به مرگ مغزی در واقع شخصی است که بعلت آسیب گسترده به مغز قادر به ایجاد ارتباط با محیط پیرامونش نبوده ، نمی تواند صحبت کند ، نمی بیند ، به تحریکات دردناک پاسخ نمی دهد. فرد مبتلا به مرگ مغزی قادر به تنفس خودبخودی هم نمی باشد. این فرد علیرغم آنکه ضربان قلب دارد وقتی امواج مغزی وی را ثبت کنیم هیچ موج قابل ثبتی ندارد. ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدامات نگهدارنده ادامه می یابد تا اعضای اهدایی جهت پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند

مرگ مغزی عبارتست از قطع غیرقابل برگشت کلیه فعالیت های مغزی کورتیکال ساب کورتیکال و ساقه مغزی بطور همزمان منطبق با شرایط و مشخصه های بالینی و پاراکلینیک عنوان شده در بندهای مرتبط با رعایت تبصره های ملحوظ آسیب و تخریب غیر قابل جبران به نیمکره ها و ساقة مغز را مرگ مغزی گویند .محو کامل تظاهرات فیزیولوژیک قشر خاکستری و هسته های قاعدة مغز و همچنین ساختمان مشبک و سایر اجزاء ساقة مغز به عنوان مرگ مغزی تلقی می شود .تظاهرات بالینی شخص بیمار ظاهراً خواب بوده ولی در اصل در وضعیّت اغماست و به هیچ وسیله یا تحریک درد آور نمی توان با او تماس دهنی برقرار کرده و یا حتی تظاهرات انفعالی در او مشاهده کرد .روش هائی که معمولاً برای تماس ذهنی با بیمار در حال اغماء مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از : حرف زدن با او ، تکان دادن بدن او و یا فشارآور روی ناخن او وارد کردن .

شرایط تلقی مرگ مغزی سه مورد می باشند :  

الف) بیمار در اغمای عمیق باشد شواهدی دال بر مصرف داروهای تضعیف کننده دستگاه عصبی مرکزی وجود نداشته باشد.  

شواهدی دال بر هیپوترمی (دمای کمتر از ۳۲ درجه) بعنوان عامل اغما وجود نداشته باشد . اختلالات متابولیک توکسیک اندوکرین عامل اغمای بیمار نباشند

ب) قطع کامل تنفس و عدم وجود تنفس خودبخودی که موجب وابستگی و نیاز قطعی به دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) گردیده است. در این مورد رد مصرف داروهای شل کننده (عوامل مهار کننده عصبی عضلانی) و سایر داروها بعنوان عامل نارسایی تنفسی ضروری است . 

ج) با اقدامات معمول علت اغما حتی الامکان مشخص شده باشد . 

بررسی های بالینی لازم عبارتند از:الف) عدم حرکات خودبخودی و عدم پاسخ به شدیدترین تحریکات دردناک(Absent Brain Stem Reflexes)  

ب) فقدان بازتابهای ساقه مغز .قطر مردمک ها ثابت بوده و به تحریکات نوری با شدت های متفاوت پاسخی مشاهده نمی شود  (occulo vesibular عدم وجود واکنش چشمی دهلیزی (آزمون کالریک یا -عدم وجود واکنش گاگ -تایید نهایی یافته های بالینی با انجام و اثبات آزمون های پاراکلینیک تکمیلی صورت می پذیرد. 

الف) تست آپنه مثبت به شرح مقابل : ۱۰ دقیقه قبل از جدا شدن از دستگاه ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) به بیمار اکسیژن ۱۰۰% داده می شود و پس از جدا شدن از دستگاه اکسیژن به میزان ۶ لیتر در دقیقه داده شده و اجازه داده می شود تا (فشار دی اکسید کربن) به حد شصت میلیمتر جیوه برسد. در صورت عدم مشاهده هرگونه فعالیت تنفسی تست آپنه مثبت و مؤید مرگ مغزی می باشد 

ب) انجام نوار مغزی در دو نوبت و حداقل به فاصله شش ساعت و هر نوبت بمدت بیست دقیقه. ایزوالکتریک بودن نوار مغزی در دو نوبت مؤید مرگ مغزی می باشد
کلیه یافته های بالینی و آزمون ها باید بمدت ۲۴ ساعت بدون تغییربمانند
پزشکان تعیین کننده مرگ مغزی که تکمیل کننده برگه مخصوص تایید مرگ مغزی می باشند شامل دو پزشک متخصص نورولوژی و یا یک متخصص نورولوژی و یک متخصص جراحی مغزواعصاب می باشد که هرکدام جداگانه بیمار را معاینه و بررسی نموده و برگه مخصوص را تکمیل ممهور و امضاء می نمایند. همچنین برگه مذکور توسط یک پزشک متخصص بیهوشی و پزشک نماینده سازمان پزشکی قانونی کشور ممهور و امضاء می گردد .در مورد کودکان زیر ۵ سال زمان نگهداری بیمار تحت دستگاه تنفس مصنوعی حداقل ۷۲ ساعت می باشد

مرگ مغزی چه تفاوتی با اغما (کوما) دارد؟

اغما کاهش اعمال مغز است. در اغما احتمال برگشت هوشیاری وجود دارد، ولی مرگ مغزی ، فقدان برگشت ناپذیر همه فعالیت های مغز است و شانسی برای بهبود ی بعد از مرگ مغزی وجود ندارد. در حالت اغما شخص ممکن است برای مدت طولانی زنده بماند و زندگی نباتی پیدا کند، ولی در مرگ مغزی ، فرد حتماً بعد از چند ساعت یا نهایتاً چند روز فوت خواهد کرد.

چرا فرد دچار مرگ مغزی هنوز قلبش می تپد؟

قلب به دلیل خودکار بودن در صورت داشتن اکسیژن تا مدتی به کار خود ادامه می دهد، ولی یک دستگاه تنفس مصنوعی باید اکسیژن کافی را برای ادامه ضربان قلب فراهم کند. قلب بدون این کمک های مصنوعی از حرکت خواهد ایستاد. حتی با وجود همه این تجهیزات نیز قلب را تا مدت زیادی نمی توان زنده نگه داشت. این مدت از چند ساعت تا چند روز ممکن است طول بکشد.

مرگ مغزی چه تأثیری براعضای دیگر بدن دارد؟

مرگ مغزی یعنی نرسیدن اکسیژن یا جریان خون به مغز، ولی اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیه ها یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند. این ارگانها، درصورت اقدام به موقع، می تواننددر بدن شخص دیگری به وسیله پیوند اعضا استفاده شوند. با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع می شود. به همین علت است که فرایند پیوند اعضا بایدهرچه زودتر انجام شود.

 

 

تشخیص بیماری آلزایمر

باانجام همزمان تصویربرداری مغزی و نمونه گیری از مایع نخاعی می توان آلزایمر را خیلی زودتر از ظاهر شدن علائم بیماری تشخیص داد

دانشمندان انگلیسی معتقدند با بررسی میزان چروکیدگی مغز و حجم مایع مغزی نخاع می توان آلزایمر را سال ها قبل از بروز علائم بالینی آن تشخیص داد و با درمان های مناسب، از زوال عقل جلوگیری کرد.

پژوهشگران انگلیسی معتقدند با انجام همزمان تصویربرداری مغزی و نمونه گیری از مایع نخاعی (Lumber Puncture) می توان علائم زوال عقل یا آلزایمر را خیلی زودتر از ظاهر شدن این بیماری تشخیص داد . با استفاده از این روش، پزشکان خواهند توانست بیماری را به طور کامل متوقف کرده یا روند پیشرفت آن را آهسته کنند.درحال حاضر تنها در انگلیس بیش از ۸۰۰هزار نفر مبتلا به آلزایمر زندگی می کنند. از این رو پژوهشگران به دنبال راهی برای درمان یا کند کردن روند پیشرفت بیماری هستند  اگرچه داروها و اسکن های زیادی نامزد استفاده در درمان و یا کنترل آلزایمر هستند، اما به علت تشخیص بیماری در مراحل پیشرفته، پزشکان قادر به بررسی عملکرد داروها نیستند.

دکتر جاناتان اسکات و همکارانش از مرکز تحقیقات نورولوژی دانشگاه لندن، بر این باورند که می توان علائم آلزایمر را سال ها قبل از بروز علائم بالینی آن تشخیص داد  این پژوهشگران دو فاکتور مهم را در تحقیقات خود مورد مطالعه قرار داده اند؛ یکی میزان چروکیدگی مغز و کاهش پروتئین آمیلوئید و دیگری، بررسی CSF است که مایع مغز نخاع را در برمی گیرد آنها معتقدند که در آلزایمر، حجم مغز کم شده و تولید آمیلوئید در مغز از حالت نرمال خود خارج می شود که در نتیجه به کاهش میزان این ماده در مایع نخاع منجر می شود  گروه تحقیقاتی برای تایید ایده خود، ۱۰۵ داوطلب سالم را بررسی کردند و با نمونه گیری از مایع نخاعی، میزان آمیلوئید موجود در CSF را بررسی کردند  علاوه بر آن، میزان چروکیدگی مغز این افراد نیز با استفاده از ام.آر.ای مشخص شد.

نتایج تحقیقات نشان داد افرادی که سطح آمیلوئید آنها ۳۸ درصد کاهش یافته، دو برابر سریع تر از سایر افراد دچار چروکیدگی مغز می شوند و احتمال دارا بودن ژن APOE۴ و سطح بالای پروتئین های موثر در آلزایمر در این افراد ۵ برابر سایرین است.

تهیه آزمایش خون برای تشخیص سرطان

پژوهشگران علوم پزشکی می گویند یک آزمایش خون دقیق که قادر به شناسایی یک سلول سرطانی در بین یک میلیارد سلول سالم است، در آینده نزدیک در مطب پزشکان قابل استفاده خواهد بود
   
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، دانشمندان بوستون که این آزمایش را ابداع کرده اند به همراهی شرکت جانسون اند جانسون قرار است برای عرضه این محصول به بازار دست به دست هم دهند. چهار مرکز بزرگ سرطان امسال مطالعاتی را با استفاده از این آزمایش تجربی آغاز خواهند کرد.بسیاری از پزشکان براین باورند که وجود سلولهای سرطانی در خون به معنای گسترش بیماری یا احتمال گسترش آن است. آزمایشی که بتواند این سلولها را تشخیص دهد قابلیت تحول در مراقبتهای درمانی برای انواع بسیاری از سرطانها از جمله سرطان سینه، پروستات، روده بزرگ و ریه را دارد.در آغاز پزشکان از این آزمایش برای شناسایی بهترین درمان برای هر تومور و کشف سریع اثربخشی آن استفاده خواهند کرد.دکتر دانیل هابر رییس مرکز سرطان بیمارستان عمومی ماساچوست می گوید: این کار مثل بیوپسی است که نیازی به نمونه برداری دردناک از بافت بدن ندارد و راه بهتری برای کنترل بیمار در مقایسه با تصویربرداریهای دوره ای فراهم می کند.این آزمایش در نهایت راهی برای غربالگری سرطان علاوه بر ماموگرافی، کولونوسکوپی و سایر روشها فراهم می کند.در بسیاری از افراد تشخیص سرطان از طریق بیوپسی انجام می شود. این شیوه اغلب نمونه کافی برای شناسایی ژنها یا مسیرهای کنترل رشد تومور فراهم نمی کند.پزشکان معمولا بیمار را تحت دارو یا پرتودرمانی قرار می دهند و دو بعد سی تی اسکن انجام می دهند تا تاثیر درمان را در کوچک شدن تومور مشاهده کنند. آزمایشی که موفقیت دارودرمانی یا پرتودرمانی را زودتر نشان دهد شانس بهتری در اختیار بیماران قرار می دهد.با این روش می توان اثربخشی دارو یا ضرورت تغییر دارو را مشخص کرد.تنها آزمایش موجود در بازار فقط تعداد سلولها را مشخص می کند و تمام سلولهایی که پزشکان بتوانند آن را برررسی کنند نشان نمی دهد.با شیوه جدید پزشکان می توانند امروز دارو تجویز کنند و روز بعد آزمایش خون بگیرند تا تاثیر دارو را در نابودی سلولهای تومور در خون دریابند.

کشف اثر زیانبار جدیدی از سیگار

به گفته محققان،سیگار کشیدن،خطر ابتلا به عارضه آرتریت روماتوئید را افزایش می دهد . 
آرتریت روماتوئید عارضه ای است که به علت واکنش غیر طبیعی دستگاه ایمنی ، موجب تخریب دستگاه های مختلف بدن،بویژه مفاصل می شود.
محققان اعلام کردند،افرادی که سیگار می کشند، بمراتب بیش از دیگران در خطر ابتلا به این عارضه قرار دارند.
بر اساس شواهد، میزان آنتی بادی های عامل عارضه آرتریت روماتوئید در سیگاری ها دستکم دو و نیم برابر دیگران است.
میزان این آنتی بادی ها در افرادی که به اجبار،دود سیگار دیگران را استنشاق می کنند نیز بیش از دیگران است.